سوال

همه میگن رفته؟
غصه نخور
اما نمیدونن
که من غصه نمی خورم
این غصه است که داره منو می خوره

خدا

عذابم می ده این ترسی که از فقدان تو دارم

کمک کن تا نخوابیده هنوز وجدان بیدارم


تو شمعی من نمیدونم چرا بر عکس پروانه

همیشه می گریزم من از این تسلیم روزانه


هر چی که دارم من از لطف و بزرگی تو دارم

اگرم چیزی ندارم، از رو حکمتت ندارم


سوالم بوده یک عمری چرا انقدر گرفتارم

واسه اسم تو بوده که نبوده اول کارم


عذابم می ده این ترسی که از فقدان تو دارم

کمک کن تا نخوابیده هنوز وجدان بیدارم


تو ای مادر تر از مادر تو وقت مهربونی ها

نذار گم شم، بگیر دستامو تو این بی نشونی ها


پدر تر از پدر هستی که من گرمه به تو پشتم

غم و سختی و اندوه به امید تو من کشتم


تو رویایی تر رویای کودک های در خوابی

کمک کن تا رها شم من از این شب های بی تابی

جدال

روز اولی که دیدمت تو رو

چشماتو دیدم و عاشقت شدم


توی برق بی نظیر چشم تو

گرمی عشقو به چشم دیدم و دیوونه شدم


قلب من میگفت برو بهش بگو

عقل دیوونه می گفت خطا نکن


تو که دیدی که ندیدتت تو رو

چشم ازش بگیر و اشتباه نکن


دل می گفت پروانگی کن با دلش

می شه عاشقت بشه اون آخرش


تو جدال بی من عقلم و دل

عقل من برنده شد ، بی چاره دل


بعد اون روز دیگه حرفی نزدم

که تو رو دوست دارم با من باش


ولی کاشکی از چشام می خوندی

که هنوز دوست دارم آه ... ای کاش


صد دفعه به مرز گفتن رسیدم

که تو نازنینکم با من باش


کاش تو هم یه لحظه عاشقم بودی

عشق من ، عزیز من آه ... ای کاش

ناجی

تو برام مثل یه خوابی

مثل یک خواب گوارا

مثل یک خواب دل انگیز

خواب شیرین، خود رویا


من بی تو یه بی کس

دنیا برام یه قفس

کسی نشد هم نفس

با من حتی یه نفس


با تو من کامل شدم

با من زیبا شدم

با تو من عاشق ترین

عاشق دنیا شدم


چه بزرگ، با شکوه

اومدی از راه دور

منو بردی با خودت

میون بهشت و نور


من مثه درخت پیر

تب زده مثل کویر

یخ زده مثل تگرگ

گم شده، همیشه دیر


شدم اون درخت سرو

تاز و همیشه گرم

تو زمستون، تو بهار

من شدم همیشه سبز

جست و جو

مست می عطر تو ام

بی وقفه دنبال تو ام

تا عطر یاس پیرهنت

جادو کنه روح و تنم


خانه به خانه کو به کو

می جویمت می جویمت

هر روز و هفته ، ماه و سال

در جست و جو می جویمت


یک دم نمی شینم ز پا

تا من تو را پیدا کنم


از هر گلی می بویمت

در هر غزل می خوانمت


مجنون تر از مجنون و تو

لیلی تر از لیلی به من


شوریده سر از هجر تو

دنبال سامان خودام


سر گشته از عشق تو و

عاشق تر از هر عاشقم


میابمت آخر تو را

می پرسم از تو من چرا؟


این سان تو پنهان می شوی

از چشم من لیلای من

نرو

نرو آسون نرو همخونه من

نرو بی من نرو بهونه من

نرو ویرون نکن کاشونه من

نرو باعث نشو شب گریه من


نرو با خود نبر خاطره هامو

نرو ازم نگیر ترانه هامو

نرو یادم نیار تنهایی هامو

نرو ازم نگیر تو این صدامو


نرو اگر بری من میکنم دق

نرو بغضو نکن یک شبه هق هق

نرو از خود نکن منو تو فارق

نرو نشکن دل همیشه عاشق


نرو که از چشات قصه بسازم

نرو نذار که من ساده ببازم

نرو که بی تو من پر از نیازم

نرو بذار که به عشقت بنازم


نرو نخواه که از دوریت بسوزم

نرو کاری نکن تا پیرهن عزا بپوشم

نرو تا دستاتو از عشق ببوسم

نرو کاری نکن تا جام زهر و من بنوشم


نرو تنها دلیل زنده بودن

نرو از تو محاله دل بریدن

نرو ازم نگیر شوق پریدن

نرو بی تو چه سخته آرمیدن


قصه نگاه

می خوام امشب دوباره حرف بزنم

دوباره بگم ولی، بگم حرفای دلم


قصه تو واسه من

قصه نگاه، نگاه، نگاه و

دوست داشتن بود


قصه مکرر نگاه و دل لرزیدن

قصه همیشه خنده و دل ترسیدن


ترس یکبارگی نگاه تو

واسه من خنده بی تکرار تو


شاید باید دلم می گفت

حرف خودش رو پیش تو


ندونستم نباید حتی ندای قلبم و

بفرستم پیش تو تا بگه حرف دلشو


هنوز تو قصه های من

رنگ و ریا جا نداره


صداقت حرف دلم

اگر که حرفی میزنه


واسه رسیدن به تو

عهدی رو بستم با خدا


شاید دلت به رحم بیاد

بشکنه قلبت بی صدا


اگر خدا وفا کنه

به عهد نا قابل من


پیش خدا می مونم و

دنیا میشه به کام من

بارون

زیر بارون من به یادت

میکنم گریه عزیزم

که نبینن اشک هامو

بی وفای نازنینم


یاد روزهایی که بودیم

ما برای هم همیشه

خالی از درد و غم و اشک

پر از شادی همیشه


یاد بارون های با هم

یاد کوچه های خالی

توی لحظه های آغوش

از همه دنیا فراموش


دست کدوم سایه بد

خلوت ما رو پاره کرد

تو رو گرفت از منو برد

دل منم شکست و مرد


شد آخر دنیای من

خنده تو برای من

من سخت پژمردم ولی

تو ساده خندیدی به من


اما حالا پشیمونی

که رفتی از کنار من

ولی هنوز به یادتم

بانوی قصه های من


یاد آور اشک های توست

بارون رو شیشه واسم

گریه نکن به خاطر

خنده آخر عزیزم


بعد تو کوچه خیس نشد

حتی تو بارون زیاد

هیچ کسی یو حتی منو

بعد تو کوچه راه نداد


هنوز تو کوچه های خیس

چیزی به جز یاد تو نیس

بیا که تا کوچه بشه

از گریه هام دوباره خیس


همیشه بخشیدی منو

به خاطر گناه من

منم حالا می بخشمت

بیا دوباره پیش من

اعجاز

وقتی در آغوش می گیره

شب منو یک بار دیگه


برای فردا های من

یه خاطره جون می گیره


از عمر نا تموم من

هزار و یک شب می گذره


هزار و یک ، شب خاطره

حاصل این عمر منه


چه حالی داشتم اون شب

میون خواب و بیداری


تو آخرین نفس هام بود

که تو عشق به من دادی


من از تکرار بی رحم

شبای سرد و بی روزن


به شب مرگی دچار و تو

به یک دم زنده ام کردی


تو معصومی تو پاکی آه ...

تو اعجاز خداوندی

شب اردیبهشت

رنگ مهتاب تو حیاط

عطر مستانۀ یاس

گل های تازه شکفته

چشای دوباره خفته

وزش نسیم شبگرد و

عطر بی همتای گردو

زردی چراغ ایوون

سبزی باغچه فراوون

صدای هم همۀ شهر

با همه پلیدی ها قهر

صدای پای همسایه

برق روشن ستاره

سایۀ باغچه رو دیوار

خنک شبای بهار

آلبالوها نرسیده

رنگ ماه شب سفیده

باغچه باغچه نیست یه تیکه از بهشته

هوا امشب ار هوای شبای اردیبهشته