خدا

عذابم می ده این ترسی که از فقدان تو دارم

کمک کن تا نخوابیده هنوز وجدان بیدارم


تو شمعی من نمیدونم چرا بر عکس پروانه

همیشه می گریزم من از این تسلیم روزانه


هر چی که دارم من از لطف و بزرگی تو دارم

اگرم چیزی ندارم، از رو حکمتت ندارم


سوالم بوده یک عمری چرا انقدر گرفتارم

واسه اسم تو بوده که نبوده اول کارم


عذابم می ده این ترسی که از فقدان تو دارم

کمک کن تا نخوابیده هنوز وجدان بیدارم


تو ای مادر تر از مادر تو وقت مهربونی ها

نذار گم شم، بگیر دستامو تو این بی نشونی ها


پدر تر از پدر هستی که من گرمه به تو پشتم

غم و سختی و اندوه به امید تو من کشتم


تو رویایی تر رویای کودک های در خوابی

کمک کن تا رها شم من از این شب های بی تابی